دست من در دست او
دست او در دست من
قلب من چه غزلها نسرود
قلب او طغیان کرد
چشم من گریان شد
شست او پاک بکرد
زیر لب آهسته گفت:
((من چه شادم امروز))
قلب من با او همخوانی کرد
و من اکنون تنها
در گذر سرد روزها
می کنم آرام نجوا:
((من چه تنهایم امروز))
فصل سرد فروغ در پیش است
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: